سلام در این مطلب عکس نوشته های غمگین و عاشقانه،غمگین و تنهایی،متن هایی از تنهایی را برای شما کاربران آماده کردیم.
چه ظریفانه است خلقت قلب آدمی به تلنگری می شکند به لحنی می سوزد برای دلی می میرد به نگاهی جان می گیرد و به یادی می تپد
ببخش خودت را برایِ تمامِ راه های نرفته برایِ تمامِ بی راه های رفته ببخش ،بگذار احساست قدری هوایی بخورد … گاهی بدترین اتفاق ها هدیه ی زمانه و روزگارند تنها کافیست خودمان باشیم ! که خود را برای تمامی ِ این بی راه ِ رفتنمان ببخشیم و به خودمان بیائیم
..
جسارت می خواهد؛ نزدیک شدن به افکار دختری، که روز ها… مردانه با زندگی می جنگد اما شب ها… بالشش از هق هق های دخترانه خیس است
.
تا بوده، همین بوده: همیشه دلتنگ اونی هستیم که نیست و حوصله کسی رو نداریم که هست! بعد شکایت می کنیم از تنهایی هامون …
..
این روزها با تو به وسعت تمام نداشته هایم، حرف دارم… اما مجالی نیست تا بنشینی به پای این همه حرف، دلم تنگ است، فقط برای حرف زدن با تو… دیگر نمیدانم چه کنم، یا چه بگویم…
آرزو دارم ناخواسته به دست آوری آن چیزهایی را که خواسته هایت هستند… آن گونه که با خود بیاندیشی : آیا کسی برایم آرزویی کرده است … ؟! هی پاک می کنم… هی می نویسم… املایم بد نیست ! از تکرار اسمت لذت می برم…
..
راحــت از مــن گذشت… اگر خـــدا هم راحــت از او بگذرد قیامـــت را من به پامیکنم
..
میدونی بن بست زندگی کجاست؟ وقتیه که نه حق رسیدن داری! نه توان فراموش کردن !
..
شاد باش، نه یک روز بلکه هزاران سال
بگذار آوازه شاد بودنت چنان در شهر بپیچد که رو سیاه شوند
آنانکه بر سر غمگین کردنت شرط بندی کرده اند.
.
دردهایت را دورت نچین که دیوار شوند، زیر پایت بچین که پله شوند. هیچ وقت نگران فردایت نباش، خدای دیروز و امروزت، فردا هم هست… فرداهایتان قشنگ باد.
ان شب که شد زندگی ما اغاز
اغاز شدافسانه این سوز و گداز
دادند به ما دلی و گفتند بسوز
دیدند که سوختیم گفتند بساز
دردِ دِل کــه میکُنــی یعنـــی ضَعــف هایَــت را درد هاَیــت را میگُذاری در سینـــی و تعــــارُف میکنــی کــه هَــرکُدامَـــش را کــه میخواهنـد بردارنـــد تیــــز کننـــد تیــــغ کننـــد … و بزننـــد
هوایت که به سرم می زند دیگر در هیچ هوایی، نمی توانم نفس بکشم! عجب نفس گیر است هوای بــی تــــــــــــــو!
به آینه نگاه می کنم بیست و هفت بار عکس خودم را قد می کشم! و به اندازه ی بیست و هفت سال کوچکتر می شوم! گریه ام می گیرد،گریه می کنم! بزرگ که می شوم بغض تمام گریه هایم را می خورد…. چقدر زود بزرگ شدم….
طلا باش تا اگر روزگار آبت کرد
روز به روز طرحهای زیباتری از تو ساخته شود
، سنگ نباش تا اگر زمانی خردت کرد
لگدکوب هر رهگذری بشوی …!
ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﺩﺭ ﺑﻨﺪ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺘﯽ ﺩﻟﺖ ﻧﻤﯽ ﻟﺮﺯﺩ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﺍﺧﻢ ﮐﻨﺪ، ﻫﻔﺖ ﻃﺒﻘﻪ ﯼ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﻭﯼ ﺳﺮﺕ ﺧﺮﺍﺏ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺗﻨﻬﺎ ﮐﻪ ﻫﺴﺘﯽ، ﮔﺎﻣﻬﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭﺗﺮ ﺑﺮﻣﯽ ﺩﺍﺭﯼ . ﺍحساس ﻗﺪﺭﺕ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﺑﮕﯿﺮﺩ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺣﺲ ﺭﻫﺎﯾﯽ، ﺑﻪ ﺭﻗﺺ ﻣﯽ ﺁﯾﯽ
.